مروارید من آمیتیس
صدف قطره ای در صدفی پنهان شد رفته رفته به صدف مهمان شد در نهانخانه تاریک صدف محرم راز شد و عریان شد چند روزی که گذشت ، دید منزل تنگ است در و دیوار صدف چون سنگ است کمی آزرده شد ، از خود پرسید &...
نویسنده :
مادر
13:00